گزیده ای از کتاب چیزی به فردا نمانده است
توی خیابان، زمان گم می شد. زمان گم می شد و او همچنان که برگشته بود تا به زندگیش نگاه کند یکباره خودش را روی نیمکت پارک می دید.
کتاب, مجموعهای مشتمل بر 12داستان کوتاه است با نامهای’ زمستانی’, ‘مردهای تابستانی’, ‘چیزی به فردا نمانده است’, ‘درد پنجم’, ‘در جستجوی آن زن’, ‘تندیس’, ‘در یکی از همین تابستانها’, ‘مونس مادر اسفندیار’, ‘سروگل’, ‘بالهای کوچک من’, ‘حکایت سید صالح ‘و ‘آینه و زاهد .’برای نمونه, ‘چیزی به فردا نمانده است ‘روایت انتظاری طولانی است ;سرگذشت انسانی که به حساب نمیآید, دیده نمیشود و سرانجام, تنهایی نصیب اوست .اما او نگران باقی میماند و خاطرات دور و نزدیک همچنان او را به گذشته متصل نگه میدارد ; گذشتهای پر رنگ, سرشار از عطر و صدا, نیازهای ناشناخته و عشقهای گیج .
ناموجود
توی خیابان، زمان گم می شد. زمان گم می شد و او همچنان که برگشته بود تا به زندگیش نگاه کند یکباره خودش را روی نیمکت پارک می دید.
وزن | 300 گرم |
---|---|
مترجم | |
ناشر | |
قطع | |
نوبت چاپ | |
سال چاپ | |
نوع جلد |
ناموجود
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.