رمان کشتی پهلو گرفته

درباه ی رمان کشتی پهلو گرفته:

رمان کشتی پهلو گرفته در واقع روایت زندگی و سختی های حضرت فاطمه (س) از زبان اطرافیان ایشان و خودشان است. این کتاب در چهارده فصل به نگارش درآده است که راوی هر فصل یکی از نزدیکان حضرت فاطمه (س) است. راویانی چون امام علی (ع)، امام حسن (ع)، امام حسین (ع) و وحضرت زینب (س) …

این کتاب مرثیه ای است منثور از زبان و دل صاحبان عزای فاطمی …

بخش هایی از رمان:

• روزگار غریبی است دخترم! دنیا از آن غریب تر! این چه دنیایی است که دختر رسول خدا را در خویش تاب نمی آورد؟ این چه روزگاری است که راز آفرینش زن را در خود تحمل نمی کند؟ این چه عالمی است که دردانه ی خدا را از خویش می راند؟ روزگار غریبی است دخترم. دنیا از آن غریب تر. آن جا جای تو نیست، دنیا هرگز جای تو نبوده است. بیا دخترم، بیا، تو از آغاز هم دنیایی نبودی. تو از بهشت آمده بودی، تو از بهشت آمده بودی …
• من کربلا را میان در و دیوار دیدم وقتی که ناله‌ ی تو به آسمان بلند شد. بعد از این هیچ کربلایی نمی‌ تواند مرا این‌ قدر بسوزاند. شاید خدا می‌ خواهد برای کربلا مرا تمرین دهد تا کاروان اسرا را سرپرستی کنم، اما این چه تمرینی است که از خود مسابقه مشکل‌ تر است. در کربلا دشمن به روشنی خیمه ی کفر علم می‌ کند، اما این ها با پرچم اسلام آمدند، گفتند از فتنه می‌ هراسیم، کدام فتنه بدتر از این؟ دیگر چه می‌ خواست بشود؟ کدام انحراف ایجاد نشد؟ کدام جنایت به وقوع نپیوست؟ کدام حریم شکسته نشد؟ کاش کار همین جا تمام می‌ شد. تو را که تا مرز شهادت سوق دادند، تو را که از سر راه برداشتند، تازه به خانه ریختند…