ناموجود
درباه ی رمان کافه پیانو:
کافه پیانو داستان نویسنده ای است که کافه ای راه انداخته تا با درآمد آن مهریه ی همسرش را بپردازد. این رمان به صورت اول شخص و از زبان نویسنده روایت می شود. در واقع کافه پیانو برشی از زندگی نویسنده و دخترش گل گیسو می باشد. اکثر شخصیت های رمان نیز واقعی هستند.
رمان کافه پیانو به صورت فصل فصل نوشته شده و هر فصل مربوط به زندگی نویسنده یا یکی از مشتری های کافه است. تمام داستان در فاصله ی بین جدایی نویسنده از همسرش و تهیه ی پول مهریه اتفاق می افتد.
بخش هایی از رمان:
- همین که پایم را میگذارم توی خانه ی کسی؛ قبل از هر کجای دیگر، می روم سراغ کتابخانه ی طرف. چون که جلوی کتابخانه ی کسی، بهتر از هر کجای دیگر می شود روحیات صاحبخانه را شناخت.
- ازم پرسید: بابایی ما پولداریم؟
گفتم: نه ما طبقه متوسط رو به پایینیم.
پرسید: یعنی چی؟
گفتم: یعنی نه آنقدر داریم که ندونیم باهاش چی کار کنیم نه اون قدر ندار و بدبخت بیچاره ایم که ندونیم چه خاکی بریزیم سرمون.
آن وقت بهش گفتم: متوسط بودن حال به هم زنه گل گیسو. تا می تونی ازش فرار کن. پشت سرت جاش بذار … نذار بهت برسه.
نقد و بررسیها
حذف فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.