ناموجود
درباه ی رمان همنوایی شبانه ی ارکستر چوب ها:
رمان همنوایی شبانه ی ارکستر چوب ها اثر رضا قاسمی است. این کتاب بارها تجدید چاپ شده و جوایز زیادی را نصیب خود کرده است. از جمله ی این جوایز می توان به جایزه ی بهترین رمان اول سال بنیاد گلشیری، رمان تحسین شده ی جایزه ی مهرگان ادب و بهترین رمان سال منتقدیت مطبوعات اشاره کرد.
هم نوایی شبانه ی ارکستر چوب ها درباره ی مردى چهل ساله به اسم یدالله است که در زیر شیروانى طبقه ی ششم ساختمانى در فرانسه زندگى می کند. اکثر ساکنان آن طبقه نیز ایرانى هستند. راوى با اسباب کشى ایرانى دیگرى به اسم پروفت که ادعاى دریافت وحى مى کند، احساس خطر مى کند…
بخش هایی از رمان:
- این طور بارم آورده بودند که بترسم. از همه چیز. از بزرگ تر مبادا بهش بربخورد، از کوچک تر مبادا دلش بشکند، از دوست مبادا برنجد و تنهایم بگذارد، از دشمن که مبادا بر آشوبد و به سراغم بیاید.
- منظره ی ویرانی آدم ها غم انگیزترین منظره ی دنیاست. ببینی کسی که مثل طاووس می رفته، حالا مرغ نحیفی است، پرش ریخته. ببینی کسی خود را ملکه ای می پنداشته و تو را بنده ی زرخرید، حالا منتظر گوشه چشمی است به او بکنی.
- سعی کن چیزی را دوست بداری. فرقی هم نمی کند چه چیز: خدا، زن، موسیقی، حتی مشروب یا تریاک. ولی یک چیز را دوست بدار!
نقد و بررسیها
حذف فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.