ناموجود
درباه ی رمان شب سراب:
رمان شب سراب به نوعی ادامه ی رمان بامداد خمار است. در ابتدای این کتاب نوشته شده است: “این کتاب با اقتباس از کتاب بامداد خمار توسط مولف به جهت این که احساس می نمود حرف هایی از رحیم ناگفته مانده و محبوبه تنها به قاضی رفته است، نگاشته شده است.”
از آن جایی که شب سراب دقیقا بر اساس همان شخصیت ها و رویدادهای رمان بامداد خمار نگاشته شده است، پس از انتشار آن بحث سرقت ادبی مطرح شد. اما نویسنده گفت که هرگز چنین قصدی را نداشته است.
بخش هایی از رمان:
خدایا همه چیز را میشود تحمل کرد جز این را که محبوب بلایی سر خودش بیاورد. درست اوضاع خیلی خیلی بدتر از آنی بود که من تصور میکردم اما نمیدانم چرا دلم کمی آرام گرفته بود. احساس این که محبوب هم مقابله به مثل کرده بود گویی دلم را راضی می کرد. من میدانم بد کردم. می دانم دیوانگی کردم. میدانم خطا کردم. اما او هم بی گناه نیست. اگر معصوم مانده بود، اگر برعکس من نجابت کرده بود اگر میآمدیم و میدیدیم مظلوم و مغموم نشسته و صورتش باد کرده، چشم هایش متورم و اشک آلود است آن موقع تحمل این مصیبت صد چندان برای من مشکل تر بود. حالا هر دو در یک کفه قرار گرفتیم حتی من فکر میکنم کفه او سنگین تر است چون من مطمین هستم اگر عرق نخورده بودم امکان نداشت چنین خطایی بکنم.
نقد و بررسیها
حذف فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.