ناموجود
درباره ی رمان سوکورو تازاکی بی رنگ و سالهای زیارتش:
رمان سوکورو تازاکی بی رنگ و سالهای زیارتش اثر هاروکی موراکامی نویسنده ی مشهور ژاپنی است. از دیگر آثار او می توان به رمان کافکا در کرانه، نفر هفتم، کجا ممکن است پیدایش کنم و جنگل نروژی اشاره کرد.
داستان این کتاب درباره ی پسری به نام سوکورو است که در دوران دبیرستان گروه دوستی بسیار صمیمی ای دارد … در خلال داستان و بزرگ شدن شخصیت ها اتفاقاتی می افتد تا این که یک روز دوستان سوکورو به او می گویند دیگر حاضر نیستند با او حرف بزنند …
بخش هایی از رمان:
- هیچ وقت اجازه نده ترس و غرور احمقانه کاری کند کسی را که برایت عزیز است از دست بدهی.
- هیچ قلبی صرفه به واسطه ی هماهنگی، با قلب دیگری وصل نیست، زخم است که قلب ها را عمیقا به هم پیوند می دهد. پیوند درد با درد، شکنندگی با شکنندگی. تا صدا ضجه بلند نشود، سکوت معنی ندارد و تا خونی ریخته نشود، عفو معنی ندارد و تا از دل ضایعه ای بزرگ گذر نکنی، رضا و رضایت بی معنی است. هماهنگی واقعی در همین ها ریشه دارد.
- توی سمینارهای آموزشی برای کارمندهای تازه وارد اولین کاری که میکنم این است که به دور تا دور سالن زل میزنم، یک نفر را انتخاب میکنم و ازش میخواهم بلند شود. بعد این را میگویم: یک خبر خوب برایت دارم و یک خبر بد. اول خبر بد. قرار است ناخن های دستت یا ناخن های پات را با سیم چین بچینیم. متاسفم ولی تصمیمی است که دیگر گرفته شده و عوض نمی شود. بعدش از توی کیفم یک سیم چین گنده ی ترسناک درمی آرم و به همه نشان می دهم. یواش، جوری که خاطر جمع شوم همه خوب می بینندش. بعد می گویم: حالا خبر خوب: تو آزادی که بین ناخن های دستت یا ناخن های پات انتخاب کنی. کدامش؟ ده ثانیه وقت داری تصمیم بگیری. اگر نتوانی تصمیم بگیری، هم انگشت های دستت را می چینم هم پات را. بعد شروع میکنم به شمردن. بیشتر آدم ها هفت هشت ثانیه بعدش می گویند انگشت های پا. می گویم باشد، پس انگشت های پا. من با این سیم چین می چینمشان. ولی قبلش می خواهم یک چیزی را به من بگویی. چرا انگشت های پا را انتخاب کردی، نه دست را؟ طرف معمولا می گوید نمی دانم. فکر کنم دردشان یک اندازه باشد. ولی چون مجبور بودم یکی را انتخاب کنم، پا را انتخاب کردم.
من نگاهش میکنم، گرم تشویق میکنم و می گویم به دنیای واقعی خوش آمدی!
نقد و بررسیها
حذف فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.