ناموجود
درباه ی رمان سووشون:
سووشون نخستین رمان فارسی است که توسط یک نویسنده ی زن نوشته شده است. نام رمان برگرفته از مراسمی است که در ایران باستان در سوگ سیاوش قهرمان اسطوره ای، برگزار می شده است. داستان سووشون در سال های پایان جنگ جهانی دوم و در شهر شیراز رخ می دهد.
سووشون درباره ی زندگی زن و شوهری به نام زری و یوسف است که راوی داستان زری است. در خلال داستان یوسف می میرد و مرگ او دید زری را نسبت به زندگی دگرگون می کند. درونمایه ی اصلی این رمان زندگی فئودالی در زمان اشغال ایران از سوی انگلیسی ها است.
بخش هایی از رمان:
- صدای زنگوله گردن خرها آمد. یوسف گفت: “برای شهر همسایه بهارنارنج آورده اند، چه بویی در هواست”. زری دل نمی کند برود. آنقدر ایستاد تا خرها وارد باغ همسایه شدند و بارهای معطر خود را در خرند وسط باغ روی هم انباشتند…. زری تمام این مدت در نخ حرکات پیرمرد عرق گیر و سه تا پسرش بود. پیرمرد دوزانو رو به روی شکوفه های بهار نارنج نشسته بود و سبدها را می انباشت و پسرها سبدها را روی سرشان می گذاشتند و به خزانه می بردند… و زری می اندیشید که چرا پیرمرد پسرهایش را زن نمیدهد در حالی که موقع زنشان است و بعد فکر کرد که آدمهایی که با این همه گل سر و کار دارند چه لزومی دارد زن بگیرند؟
- دوست داشتن که عیب نیست بابا جان. دوست داشتن دل آدم را روشن می کند. اما کینه و نفرت دل آدم را سیاه می کند. اگر از حالا دلت به محبت انس گرفت، بزرگ هم که شدی آماده دوست داشتن چیزهای خوب و زیبای دنیا هستی. دل آدم عین یک باغچه پر از غنچه است، اگر با محبت غنچه ها را آب دادی باز می شوند، اگر نفرت ورزیدی غنچه ها پلاسیده می شوند.
نقد و بررسیها
حذف فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.