ناموجود
عزاداران بَیَل مجموعه هشت داستان پیوسته درباره فلاکتهای مدام مردمان روستایی به نام بَیَل است. این کتاب را غلامحسین ساعدی نگاشته است و در سال ۱۳۴۳ چاپ شده است. این مجموعه از داستانهای روستایی غلامحسین ساعدی محسوب میشود. به نظر جمال میرصادقی دیگر نویسنده ایرانی و منتقد ادبی، منبع الهام ساعدی نقاب مرگ سرخ اثر ادگار آلن پو بوده است.از روی داستان چهارم این مجموعه فیلمنامه گاو نوشته و فیلم گاو ساخته شد مشدی جبار-مشدی صفر-کدخدا- اسلام – مشدي حسن شخصیت های اصلی این داستان اند.
بار تجربه هاي تلخ و بغرنج مردمان يك روستاي دورافتاده. روستاي كه انگار سايه ي شومي در زيرش پهن شده و هر از چند گاهي روستاييان رو به نيستي و طرد فرو ميبره. جو داستان ها تاريك و غم زده است و بعضا ميشه ترس از فلاكت رو توي چهره و حرفاي مردمانش حس كرد، اون هم از نزديك. مردماني كه گمان ميكنند تمام مشكلاتشون از سر اين قضيه است كه به ميزان كافي عذاداري نكردن و علت تمام بلاهاي وارده بر روستاشون رو كوتاهي در عذاداري ميدونن كه باعث شده كه امامان و معصومين از دست اونا ناراحت بشن. و همين نكته اي است براي انتخاب عنوان اين اثر. اين در حاليه كه در يكي از داستان ها علاقه به اين عمل حتي باعث پايان ناخوشايند ديگري هم شده. .
گزیده ای از کتاب عزادارن بیل
– مشدی حسن خیز برداشت؛ در حالی که دیوا وار دورِ طویله می دوید و شلنگ می انداخت. هرچند قدم کله اش را می زد به دیوار و نعره می کشید تا که رسید جلو کاهدان و ایستاد. چند لحظه سینه اش بالا و پایی رفت. بعد کله اش را برد توی کاهدان و دهانش را پر کرد از علوفه و آمد ایستاد روی چاه؛ همان جایی که اصلان کاه رویش ریخته بود. با صدایی که به زحمت از گلویش بیرون می آمد؛ گفت: ” مگه دُم نداشته باشم نمی تونم گاو باشم؟ مگه بی دُم قبولم نمی کنین؟ ها؟”
در آغاز کتاب عزاداران بیل می خوانیم
سخن ناشر
علیرضا اسپهبد که یادش هماره سبز باد، از دوستداران و دوستان غلامحسین ساعدى بود و همیشه دلتنگ از پراکندگى چاپ و نشر آثار آن عزیز از دسترفته. باورش این بود که تمام آثار نویسندگانى همانند او باید نزد یک ناشر و با قالب و هویت مشخص چاپ شود.
خود من نیز از دوستداران و ارادتمندان ساعدى بودم و در سالهاى جوانى خواننده پیگیر آثارش و شیفته منش انسانىاش.
علیرضا اسپهبد در روزهاى بودنش باب گفتوگو را با دکتر علىاکبر ساعدى و همسرشان سرکار خانم فیروزه جوادى گشود تا بتوانیم تمام آثار ساعدى را با یونیفرم و حروفنگارى همسان منتشر کنیم. اینک حقى بر گردن خود مىبینم که ضمن یادى از اسپهبد عزیز و یاد خوش روزگار رفته که مشامم را تازه مىکند از بازماندگان غلامحسین ساعدى، سپاس ویژه داشته باشم که زمینه را براى انتشار کلیه آثار آن بزرگ در مؤسسه انتشارات نگاه هموار کردند.
نقد و بررسیها
حذف فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.