ناموجود
درباره ی رمان دوستش داشتم:
رمان دوستش داشتم اثر آنا گاوالدا داستان زنی است که همسرش او و دو دخترش را به خاطر معشوقه اش ترک میکند. کلوئه زن جوانی است که همسرش، آدرین، را عاشقانه دوست دارد. اما آدرین، پس از چند سال زندگی، به کلوئه میگوید معشوقه ای دارد و میخواهد کلوئه را ترک کند. کلوئه با دو دختر کوچکش به ویلای پدر و مادر آدرین در خارج از شهر میرود. پدر شوهر کلوئه٬ پییِر٬ مردی خشک و آرام است. او در گفت و گویی طولانی با کلوئه ماجرای عشق خودش را بازگو میکند و اشتباهاتش در راه این عشق را به خاطر میآورد . پییر از عاشقی پس از ازدواج حرف میزند و از دو راهی ماندن یا رفتن و ترک کردن. این کتاب درباره ی جدایی است و باور به این که زندگی هیچ کس با جدایی به پایان نمی رسد.
بخش هایی از رمان:
- گفت: “راستش در واقع برای تو نمی نویسم. دارم کارهایی را یادداشت میکنم که دلم میخواهد با تو انجام دهم.”
کاغذها همهجا پخش و پلا بود _ دور و برش، پایین پاهایش، حتی روی تخت. یکی از آن ها را همین طوری برداشتم:
“پیکنیک، چرت بعد از ظهر روی سینه ات، رقص، عطر، تماشای ویترین مغازه ها، کباب درست کردن روی زغال، سرک کشیدن به روزنامه ای که داری میخ وانی، وراجی، آواز خواندن برای تو، درخواست چیدن ناخن هایم، کسل شدن، بهانه گرفتن، قهر کردن، کشیدن ریش ات، بازی با موهایت، گوش دادن حرف هایت، گرفتن دست هایت، احساس امنیت کردن، پرسیدن این که هنوز دوستم داری یا نه… بچه.”
تمام ورق ها را جمع کردم و لبه ی تخت نشستم تا ببینم ماجرا چیست. لبخند می زدم. اما در واقع آن همه انرژی و آن همه شور، زبانم را بند آورده بود.
نقد و بررسیها
حذف فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.