ناموجود
درباره ی رمان دن کیشوت:
دن کیشوت نوشته ی سروانتس نویسنده ی اسپانیایی است. برخی این کتاب را بهترین رمان تاریخ اسپانیا نام نهاده اند.
دن کیشوت نجیب زادهای میانسال است که تحت تاثیر کتاب هایی که خوانده و تخیلات ذهنی خودش، تصمیم میگیرد زره بپوشد، کلاهخود بر سر بگذارد، شمشیر به دست بگیرد و سوار بر اسب عدالت را در دنیا برقرار کند و از مظلومان در برابر حاکمان ظالم و ستمگر دفاع کند …
بخش هایی از رمان:
- نمیتوان افعی را به خاطر زهری که در دهان دارد ولو آن زهر مسبب مرگ کسی شود سرزنش کرد، چون طبیعت است که آن زهر را به او داده است، مرا نیز به خاطر این که زیبا آفریده شدهام نباید سرزنش کرد. زیبایی در وجود زن نجیب به آتشی میماند که از دسترس دور بماند و به شمشیری که در گوشهای افتاده باشد. وقتی کسی به آن دو نزدیک نشود نه آتش میسوزاند و نه شمشیر میبرد.
- در جهان خاطرهای نیست که بر اثر مرور زمان از یاد نرودو دردی نیست که مرگ آن را علاج نکند.
- منظور و هدف من این بوده است که آداب و رسوم مرده پهلوانان سرگردان را احیا کنم و روزهای متمادی است که در یک جا میلغزم و در جای دیگر میافتم و قدری آن سوتر باز برمیخیزم و به همین طریق تاکنون توانستهام قسمت اعظم آمال و آرزوهای خود را از طریق کمک به بیوگان و حمایت از دوشیزگان و دستگیری از ضغیران و یتیمان که از وظایف و تکالیف خاص پهلوانان سرگردان است برآورم.
نقد و بررسیها
حذف فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.