رمان مادام بوواری

درباره ی رمان مادام بوواری:

مادام بوواری نخستین اثر گوستاو فلوبر نویسنده ی فرانسوی است.  داستان کتاب درباره ی سرگذشت خانم بوواری است. شارل بوواری، پزشک جوان و ساده ی دهکده است که پس از یک ازدواج مصلحتی، همسرش را از دست می‌دهد. او پس از مرگ همسرش عاشق دختر زیبا و خیال پرداز کشاورزی می‌شود که در همسایگی آن‌ ها زندگی می کند. این دو با یکدیگر ازدواج می‌کنند، اما همسر او، اِما بوواری، رویاهایی در سر دارد که …

از این رمان بارها در تئاتر و سینما اقتباس شده است و آثار خوبی را خلق کرده اند.

بخش هایی از رمان:

• مرد هر چه باشد آزاد است؛ می تواند به هر شوری تن بدهد و به هر سرزمینی که دلش خواست برود، از هر مانعی بگذرد و دست نیافتنی ترین هوس ها را با ولع بچشد. اما زن مدام با مانع رو به روست. دچار سکون و در عین حال انعطاف پذیر است، سستی جسم و وابستگی های قانونی دشمن او هستند. اراده اش همانند توریِ کلاهش که نخی نگهش می دارد، با هر بادی می لرزد؛ همواره هوسی هست که او را دنبال خود می کشد و ملاحظه ای که نگهش می دارد.
• رو به روی جنازه ی اما می نشست تا او را بهتر ببیند و در این تماشا محو می شد، تماشایی که از بس عمیق بود دیگر دردناک نبود.
• واقعا چه چیزی بهتر از این که شب، در حالی که باد به شیشه ها می کوبد و چراغ هم روشن است آدم کنار آتش بنشیند و کتابی بخواند. آدم هیچ دغدغه ای ندارد، ساعت ها می گذرد. بی حرکت در سرزمین هایی که جلوی چشمت ظاهر می شوند می گردی، فکرت با خیال آکنده می شود و ماجراها را دنبال می کنی یا حتی وارد جزئیاتشان می شوی. فکرت با ماجراها هم یکی می شود، انگار تویی که لباس آن ها را به تن داری.