ناموجود
درباره ی رمان قمار باز:
رمان قمار باز اثر داستایوفسکی نویسنده ی پرآوازه ی روسی است. راوی رمان قمارباز، آلکسی ایوانویچ معلم سرخانه ی فرزندان یک ژنرال است. ژنرال هر وقت به خارج از کشور سفر میکند در شهری با عنوان رولتن بورگ اقامت می کند. ماجرای رمان از جایی آغاز می شود که همه در انتظار رسیدن خبر مرگ پیرزنی هستند که قرار است میراثش به ژنرال برسد.
ژنرال با این ثروت می خواهد دل زنی فرانسوی به نام مادام بلانش را به دست آورد. شخصیتهای دیگر داستان نیز هر یک به نوعی با این ثروت و نیازی که به آن دارند به این ماجرا پیوند خوردهاند. راوی در طول این اقامتها در دام عشق پولینا، خواهرزن ژنرال، میافتد. زنی بوالهوس که به آلکسی مقداری پول قرض داده و او را سر میز قمار میفرستد.
بردهای اولیه کام آلکسی را شیرین میکند اما اندک زمانی بعد باختها و تلخ کامی ها از راه میرسند …
بخش هایی از رمان:
- باید مرد جدیدی شد! باید از میان مرده ها برخاست.
- کافی است که انسان فقط یک بار در زندگی اش امید به آینده و شکیبایی داشته باشد.
- من شما را بی این که امیدی داشته باشم دوست می دارم و نیز می دانم که باز هم شما را هزار بار بیش از پیش دوست خواهم داشت.
- اکنون حسابی تنها هستم. پاییز دارد نزدیک می شود و برگ ها رو به زردی گذاشته اند. من در این شهر افسرده و کوچک به سر می برم. در زیر نغوذ یادگاری های زمان های تازه گذشته و در زیر نفوذ این تندباد تازه که مرا آن طور به همراه خود برد و مثل خاشاکی به گوشه ای افکند. گاهی به نظرم می رسد که هنوز بازیچه ی این تندباد هستم.
نقد و بررسیها
حذف فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.