بازی کشف اسرار زمین همراه با داستان و بازی های جذاب
مروز یک روز تعطیل است و ویدو بهانهگیر شده است. او روی برگهایی که روی زمین ریخته شده راه میرود و با خودش غر میزند:
من چرا نباید دوست جدیدی داشته باشم تا با او بازی کنم؟
آوید به درخت تکیه داده و دارد یک کتاب علمی مطالعه میکند، کتاب را پایین صورتش میآورد و میگوید: خب میدانی که یکی از بهترین دوستان ما کتابها هستند و هرکتاب جدیدی که برایت بخوانم، دوست جدید توست. با اینحال، اگر کمی صبر داشته باشی مطالعۀ این فصل از کتاب تمام بشود، با تو بازی میکنم.
ویدو می نشیند و به درخت تکیه میکند. ابروهایش را در هم کشیده و به شدت عصبانی است. بعد از قول آوید برای بازی با ویدو، دیگر حرفی بینشان جریان نداشت که ناگهان صدای پای کسی توجه ویدو را به خودش جلب کرد.
ویدو با خودش زیر لب میگوید: حتمأ خرافاتی شده ام … جز من و آوید اینجا کسی نیست. ولی انگار صدا واقعی بود؛ چون هرلحظه داشت به آوید و ویدو نزدیکتر میشد.
فردی با چهرهای جالب و یک چوب جادویی در دست، از لابهلای بوته های پشت نرده ظاهر شد. به نظر میرسید در حال بررسی چیزی است یا به دنبال کسی میگردد. هرچه که بود کسی نمیدانست او کیست و آنجا چه کار دارد.
فرد تازه وارد داشت به سمت آوید و ویدو نزدیک و نزدیکتر میشد. جلوتر آمد و سلام کرد.
آوید و ویدو با چشمانی متعجب سلام کردند و هردو پرسیدند: شما چه کسی هستید؟
فرد تازه وارد گفت: من گایا هستم؛ نگهبان زمین …
محتویات :
پازل فومی قاره ها، کوه آتشفشان، رنگ قرمز، جوهر لیمو، جوش شیرین، پودر گچ، بشر، قیف، بادکنک، بطری، قاشق، خمیر بازی، فیگور موجودات دریایی، شمع، سفره، دفترچه داستان و دستورالعمل آزمایش ها و ۱۰ عدد فلش کارت با مفاهیم علمی
نقد و بررسیها
حذف فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.