رمان ناتوردشت

درباره ی رمان ناتوردشت:

رمان ناتوردشت اثر جی دی سلینجر نویسنده ی معاصر آمریکا است. ناتور به معنی نگهبان است.

قهرمان این کتاب یک نوجوان آمریکایی به نام هولدن است. هولدن کالفیلد نوجوانی هفده ساله‌ است که در لحظه ی آغاز رمان، در یک مرکز درمانی بستری است و ظاهرا قصد دارد آن‌ چه که پیش از رسیدن به این‌ جا از سر گذرانده برای کسی تعریف کند و همین‌ کار را هم می‌کند و رمان نیز بر همین پایه شکل می‌گیرد …

بخش هایی از رمان ناتوردشت :

• همه‌ش مجسم می‌ کنم که هزارها بچه‌ ی کوچیک دارن تو دشت بازی می‌کنن و هیش‌ کی هم اون‌ جا نیس، منظورم آدم بزرگه، جز من. من هم لبه‌ی یه پرتگاه خطرناک وایساده‌م و باید هر کسی رو که میاد طرف پرتگاه بگیرم… تمام روز کارم همینه. یه ناتور  دشتم.
• اون وقت فکرشو کردم که منو می ذارن تو قبرستون و رو سنگ قبرم چیز می نویسن و اینا. دور و برمم پر مرده. پسر، وقتی یکی می میره، حسابی مرتبش می کنن. امیدوارم اگه واقعا مردم، یه نفر پیدا شه که عقل تو کله ش باشه و پرتم کنه تو رودخونه، یا نمی دونم، هرکاری کنه غیر گذاشتن تو قبرستون. اونم واسه این که مردم بیان و یکشنبه ها گل بذارن رو شیکمم و این مزخرفات. وقتی مردی گل می خوای چیکار؟
• بعضی از چیزها باید همانطور که هستند، باشند و تغییر نکنند. کاش میشد همه آن چیزها را چپاند توی یک جعبه شیشه ای و ولشان کرد همان طور بمانند.
• چیزی که راجع به کتاب خیلی حال میده اینه که وقتی آدم کتابه رو میخونه و تموم میکنه دوس داشته باشه نویسنده ش دوست صمیمیش باشه و بتونه هر وقت دوست داره یه زنگی بهش بزنه. گرچه تو واقعیت خیلی هم شدنی نیست.